سیرآب از آب حیات

از هر دری ...

سیرآب از آب حیات

از هر دری ...

سیرآب از آب حیات

کِشتِ ما را میتواند قطره ای سیرآب کرد

این قدر اِستـــادگی ای ابرِ دریادل چــرا ؟
صائب تبریزی

شادی روح شهدا و امام

صلوات

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۰ نگاه

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

داستانهایی از علما

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۰۴ ق.ظ

عالمان خُلص که عمر شریف خود را در راه کسب معارف و معلومات صرف و با پالایش خلقیات خود با معارف دینی هم در عمل و هم در گفتار برای جامعه الگو و دانشگاه تربیت و رشد هستند ما را بر آن وامی دارند که با مراجعه به احوالات ایشان به عنوان مراد و شیخ درس بگیریم سعی کنیم قدم در جای اقدام آنها بگذاریم و از آنها تبعیت کنیم تا رستگار شویم .


 

سفارش شهید مدرس
شخصی دائم به مدرس مراجعه و اصرار می نموده که ایشان سفارش کنند که فرماندار یکی از شهرستانها شود. این مراجعه و اصرار آن قدر ادامه داشت که بالاخره شهید مدرس روی تکه کاغذی می نویسد:
وزیر کشور.
حامل نامه از مزاحمین من و همکار شماست !.
یکی از گردنه ها را هم به ایشان واگذار کنید!.



آیت الله حائری و مخالفت با هوای نفس

از مرحوم ملا علی همدانی نقل شده که فرمود:
 
در منزل حاج شیخ ابوالقاسم قمی که یکی از علمای با فضیلت بود نشسته بودیم دیدیم
مرجع وقت حاج عبدالکریم حائری تشریف آوردند پس از نشستن، مسئله ای را مطرح فرمودند و به حاج شیخ ابوالقاسم فرمودند:
نظر شما در این مسئله چیست؟
ایشان مقداری تأمل کرده سپس جواب مسئله را بیان کردند حاجی شیخ فوری خادمش را
صدا زد فرمود:
 
از اراک این مسئله را ازمن سؤال کرده اند و من جوابش را نوشته ام که بیایند ببرند زود برو نگذار آن کاغذ را ببرند آن  جوابی که من نوشته ام اشتباه بوده همین جوابی که آقا بیان فرمودند بنظرم صحیح تر است

 

 

مرحوم مقدس اردبیلی و مخالفت با هوای نفس
در مجلسی، مرحوم ملا عبدالله تستری از مرحوم مقدس اردبیلی مسئله ای را سؤال کرد مقدس فرمود : بعدا" می گویم .
پس از اتمام مجلس دست  تستری را گرفت و از مجلس بیرون آورد. و رفتند به صحرا و در انجا جواب مسئله را شرح داد.
ملا عبدالله گفت: چرا این مطالب را در مجلس نفرمودید .
مقدس فرمود: اگر در آنجا در حضور مردم صحبت می کردیم شاید مایه نقصان من و تو می شد چون هر یک خواهان  پیروزی خود بودیم و این نفس سرکش استفاده سوء می نمود و از شائبه ریا و خود خواهی خالی نبود و گناهکار می شدیم ولی الآن در این
بیابان جز من و تو و خدا کسی اینجا نیست ریا و شیطان و نفس هیچ گونه دخالتی ندارند .


 
بهره مندی مقدس اردبیلی از ولایت  حضرت علی علیه السلام
مرحوم  شیخ عباس قمی در کتاب تحفه الرضویه آورده است:
وقتی که مرحوم مقدس اردبیلی از دنیا رفت، یکی از مجتهدین او را در خواب دید که با وضع خوبی از روضه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون آمده، از آن مرحوم پرسید: شما از کجا به این مقام و مرتبه رسیدید؟
مقدس اردبیلی ( ره) پاسخ داد:
بازار عمل را کساد دیدم ( یعنی عملی که به درجه قبول برسد خیلی کم است ) ولی ولایت صاحب این قبر ( حضرت علی علیه السلام) به ما بهره وافری داد.

 

سیلی در مقابل سیلی!

یکی از بزرگان قم نقل کرده است :
 
من مدت دوازده سال از قم به تهران نرفتم تا آنکه یک کار ضروری برایم پیدا شد که ناچار شدم به تهران بروم  .
در آن ایام رضاشاه قلدر دستور کشف حجاب را داده بود  و مأمورین این دستور را با شدت اجرا می کردند .  من در تهران در یکی از خیابانها می رفتم دیدم زنی با چادر می رود تا چشم یکی از افسران به آن زن افتاد با شدت یک سیلی به او زد و چادر را از سرش کشید به طوری که من وحشت زده شدم  .
ناگهان دیدم یک کالسکه در همانجا ایستاد و مرحوم سید ابوالقاسم کاشانی از آن پیاده شد و از پشت سر یک سیلی محکم به  آن افسر زده و او را به لرزش درآورد باز سوار کالسکه شده رفت آن افسر مانند کسی که استخوانی در گلویش گیر کند دیگر نتوانست کلمه ای حرف بزند.

Description: file:///C:%5CUsers%5CYAZAHR%7E1%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image001.gif
 
 ثواب کربلای نرفته !
آیه الله شهید حاج آقا مصطفی اصفهانی  از اولیاء الله و از علمای درجه یک شهر اصفهان بود.
یک بار قصد زیارت کربلا می کند و آماده می شود که با عیال به زیارت برود.
در مرز مسؤل گمرک متعرض می شود که می خواهم همسرتان را با عکس و گذرنامه تطبیق کنم.
ایشان می فرماید: یک زن باید این کار را انجام دهد ولی مسؤل گمرک می گوید:
نه، من خودم می خواهم مطابقت کنم.
ایشان می فرماید: ما معذوریم از انجام این کار.
حاج آقا بهشتی سه روز آنجا می ماند. تمام زوار کنترل شده و به زیارت امام حسین علیه السلام می روند ولی آن مرحوم موفق نمی شود.
بالاخره عازم کرمانشاه می شوند و به منزل شهید آیه الله حاج آقا عطاء الله اشرفی اصفهانی اقامت نموده و سپس به اصفهان برمی گردند.
وقتی به اصفهان مراجعت می کنند مردم از ایشان می پرسند: چرا به زیارت مشرف نشدید؟
آقای بهشتی می گویند: امام حسین علیه السلام ما را نطلبید.
این قضیه می گذرد.
زائران همگی از سفر برمی گردند و به خدمت آقای بهشتی می رسند و می گویند: آقا! ما آمدیم یک معامله بکنیم و آن اینکه تمام ثواب زیارات خود را بدهیم به شما و در عوض شما ثواب کربلای نرفته را به ما بدهید!
حالا اینکه امام حسین علیه السلام چه صحنه ای را برای آن زائران بوجود آورده که حاضر شده اند اینگونه بگویند خدا می داند.


 

من شایسته مرجعیت نیستم!
هنگامی که پس از ارتحال میرزای شیرازی اول، برای قبول و پذیرش مرجعیت به  آیة الله حاج سید محمد فشارکی  مراجعه می کنند او می گوید:
 
من شایسته مرجعیت نیستم. زیرا ریاست دینی و مرجعیت اسلامی به غیر از علم فقه امور دیگری لازم دارد از قبیل:
اطلاع از مسائل سیاسی و شناختن موضعگیریهای درست در هرکار.
و اگر من در این امر دخالت کنم به تباهی کشیده می شود. برای من غیر از تدریس کار دیگری جایز نیست.
و بدین گونه آن عالم وارسته  مردم را  به  آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی ارجاع داد .

 

 

مبارزه با هوای نفس
در حالات آیة الله محمد فشارکی می نویسند:
ایشان از مجتهدین بزرگ زمان خودش بود. بعد از فوت مرجع عالیقدر آیة الله محمد تقی شیرازی مردم  به ایشان مراجعه کردند تا در مسجدی که هر شب آیة الله شیرازی در آن نماز جماعت می خواند اقامه نماز کنند و مرجعیت تقلید را هم بپذیرند.
آیه الله فشارکی می گویند:
دیدم در آن شب چیزی در من است که مرا خوشحال کرده و بعد فهمیدم که ماجرای مرجعیت است و شیطان در من نفوذ کرده. با خود گفتم:
می دانم با تو چه کنم.
فردای آن شب می آیند و هر چه به آیه الله فشارکی اصرار می کنند بیا و نماز را بخوان قبول نمی کنند و از همینجا بود که ایشان حتی تا آخر عمر رساله هم ننوشتند و فقط شاگرد تربیت کردند.

 

بخشش سید رضی

سید رضی علیه الرحمه کتابهای زیادی از کسی به ده هزار دینار خرید.
وقتی آنها را به منزل آورد و کتابها را نگاه می کرد دید در حاشیه یکی از کتابها فروشنده یک بیت شعر نوشته که مضمون آن این بود که من محتاج بودم و احتیاج مرا ناچار کرد که کتابهایم را بفروشم.
تا سید این مطلب را فهمید تمامی کتابها را به خانه فروشنده حمل کرد و قیمت آنها را هم به او بخشید.

Description: file:///C:%5CUsers%5CYAZAHR%7E1%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image001.gif

 


 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی