شهـــید فرزندعلی خلیلی
محل تولد: روستای هریان از توابع شهرستان رزن * تاریخ تولد : 01/08/1346 * تاریخ شهادت :29/10/1365 * دانشجوی سال آخر هنرستان
رُشـــــدنامه
فرزندعلی در خانوادهای معتقد و مذهبی پا به عرصه حیات گذاشت و نهال رشد و ترقی ، در سایه پدر و مادر در وجود ایشان جوانه زد والدینی که در آواخر عمرشان هیچ نماز قضایی بر ذمه نداشتند و مقید به اقامه نماز اول وقت بودند و همیشه فرزندان را به اقامه نماز اول وقت فرا میخواندند و همچنین عشق و محبت وافری به اهل بیت داشتند و همیشه با کتب دعا و قرآن قرین و عجین بودند .
شهید در مهرماه آخرین سال دوره هنرستان ، به تبعیت از فرمان ولی امر مسلمین از مادر خود اجازه میخواهد تا در جبهه های حق علیه باطل حضور پیدا کند ، مادر در جواب میگوید (من قربان پسری میشوم که خود داوطلبانه به جبهه میرود ، ولی پسرم فصل پاییز است و پدرت در صحرا به کمک احتیاج دارد) شهید لبهای مادر خود را میبوسد که اجازه حضور در جهاد را به او داد. شروع سال آخر هنرستان رشته کشاورزی بود که از حضور در کلاس خود داری کرده و از شوق دفاع مقدس دوهفتهای با ذوق و شوق غیر قابل وصفی به پدر کمک میکند تا کارهای کشاورزی تمام شود و پس از اتمام کارها با یکی از دوستان به نام فرزندعلی خاکی با اذن والدین خود ، عازم جبهه های حق علیه باطل میشود .
نگــارنده :
از عوامل موثر در تربیت فرزندان ، کانون گرم خانواده است که بنیه فکری ، اعتقادی و اجتماعی در آن پی ریزی میشود و حیات معنوی و حقیقی باعث رشد و کمال آنها میگردد به نحوی که با گذر زمان پَر پرواز به عرش را پیدا میکنند و این امر بزرگ با از خود گذشتگی برای اسلام و ناموس مسلمین رقم میخورد که نتیجه معامله با خداوند است . وَ مَنْ یُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً (نساء/74)
شوخ طبعی
- در آوان نوجوانی شیطنتی کرده بود که پدر از دستش ناراحت شده و او را دنبال میکند . در وسط حیات خانه درخت بزرگ گردویی بود ، فرزند علی بالای درخت می رود و با علم به عدم توانایی پدر بر بالا رفتن از درخت ، خندهای میزند و میگوید اگر میتوانی بالای درخت بیا و مرا تنبیه کن .
- فرزند علی دارای روحیه شوخ طبعی بود با تمام اهل خانه به نحوی مزاح میکرد تا شِکر خنده را بر لبهای آنها بنشاند در آخرین مرخصیای که به خانه برگشته بود با چهرهای گشاده رو به پدر میکند و میگوید پدر جان ، سیر به من نگاه کن چون آخرین باری است که من را میبینی پدر نیز با شوخی به او میگوید تو هم سیر به پدرت نگاه کن که آخرین باری است پدرت را میبینی .
نگــارنده :
از جمله عوامل مهمی که می تواند ما را از شکنندگی در برابر چکش رنج ها و پتک سختی ها مقاوم سازد و سازگاری ما را افزایش دهد، «شوخ طبعی و مزاح» است. شوخ طبعی قوی ترین مکانیزم دفاعی است که می تواند، روان آدمی را از آسیب حفظ کند به شرطی که اعتدال در آن حفظ شود و به واقع بینی ما لطمه نزند. امام باقر می فرمایند: خدا کسی را که در میان جمعی شوخی و بذله گویی به اندازه کند دوست دارد امّا شوخی زیاد پسندیده نیست، پیامبر می فرمودند من شوخی و مزاح می کنم ولی از حق خارج نمی شوم . رزمندگان نیز دارای روحیهای شاد و پر انرژی بودند و از هر فرصتی برای نشاندن گل لبخند بر لب دیگران استفاده میکردند حتی موقع شهادت .
بیت المــال
آخرین باری که مرخصی گرفته بود برادر بزرگتر ایشان ( عباسعلی ) به شهید میگوید تو وظیفهات رو انجام دادی پدر و مادرمان هر دو پیر و مریض هستند بیا و در کنار آنها بمان ، شهید سر به پایین میاندازد و با کمی تأمل میگوید داداش من از شما هیچ این توقع را نداشتم ، به جای اینکه مرا تشویق و ترغیب به رفتن بکنی میخواهی پای مرا سست بکنی میدانی دولت چه هزینه ای از بیت المال برای تربیت وآموزش من به عنوان مخابراتچی و بیسیمچی نموده تا من آماده عملیات شوم و الآن میگویی من به جبهه نروم در حالی که آنجا به من احتیاج است اگر من نروم کسی نیست جای خالی مرا پر کند در ضمن تربیت کس دیگر ، دولت را مترتب هزینه مضاعف خواهد نمود .
نگــارنده :
با شنیدن داستان شهید فرزندعلی خلیلی ، یاد ، خاطرهای که از زبان سردار حسین همدانی شنیدم ، افتادم که میگفت « در یکی از عملیاتها بچه های تخریبچی مسیری از میدان مین را برای عملیات باز کرده بودند دشمن دوباره قسمتی از مسیر را مین ریزی کرده بود شب عملیات وقتی رزمندگان به مینها رسیدند فرصتی برای خنثیسازی مینها و باز نمودن معبر نداشتند به ناچار بعضی از رزمندگان داوطلبانه از روی مینها گذر میکردند و از جان شیرین خود مایه میگذاشتند تا مسیر برای رزمندگان باز شود یکی از داوطلبان را دیدند که لباس خاکی رزم را در میآورد بعضی از بچه ها خندیدند و گفتند این چه کاری است که در این لحظات آخر انجام میدهی ، با ملاتفت میگوید که : بدنم الآن تکه تکه میشود و این لباس بیتالمال است و من نمیخواهم از بین برود تا رزمنده دیگری از آن استفاده کند. بله : تربیت یافتگان مکتب امیر المؤمنین بر حقوق خود و دیگران واقف و عالم و عامل هستند خصوصا با عینک تیز بینی علیوار بر طمع نفس خویش که خواهش عقیل از بیتالمال است را با گداخته آهن جواب میدهند تا هیچ وقت و در هیچ لحظه غفلت نکنند .
آرزوی شهادت:
عملیات کربلای4 در مورخه 3/10/1365 برای آزاد سازی منطقه ابوخضیب صورت گرفت که متأسفانه عملیات لو رفته و خیلی از عزیزانمان در مقابل تیر مستقیم تیربارهای و خمپاره بعثیها قرار گرفتند شهید فرزند علی در این عملیات با سمت بیسیمچی شرکت داشت و شاهد پرپر شدن غواصان در رودخانه اروند و دوستان و همرزمانش بود فرزندعلی و همرزمانش در این عملیات پس از گذر اروندرود در محاصره بعثیها قرار گرفتند بودند که به کمک بچه های پشتیبانی حصر شکسته و به عقب برگشتند پس از این عملیات درفاصله زمانی کوتاهی یعنی 18/10/1365 کربلای5 در منطقه شلمچه انجام گرفت .
برادر بزرگ فرزندعلی یعنی علی خلیلی نیز در کربلا5 شرکت کرده بود رو به فرزندعلی میکند و میگوید تو خسته شدهای و تازه از عملیات برگشتهای به خانه برگرد و در این عملیات شرکت نکن شهید میگوید که من به خواسته دلم(یعنی شهادت) نرسیدم و میخواهم به آرزویم برسم و تو اگر میخواهی برگرد.
نگارنده :
در روایتی از حضرت موسی چنین نقل شده که : روزی حضرت موسی برای عبادت به کوه طور میرفت در میانه راه خرابهای بود جوانی را دید که در آن عبادت میکرد و خود را بر خاک میسایید و ضجه زنان با پروردگار خود مناجات میکرد حضرت مدتی غرق عبادت آن جوان بود سپس برای عبادت به بالای کوه رفت موقع برگشت جوان را دید که از شوق معبود غالب تهی کرده و جان به جان آفرین تسلیم نموده ، حضرت برای تدفین بدن به روستا میرود و از مردم کمک میخواهد وقتی به خرابه میرسند چیزی پیدا نمیکنند در حالیکه اثری از رد انسان یا حیوان درنده نبود و این فقدان جسد جوان ، سوالی برای حضرت شده بود به کوه طور رفته تا از خداوند جریان را سئوال کند در جواب خداوند فرمود یا موسی اگر تمام زمین را و اگر تمام دریاها را و اگر تمام جنگلها را بگردی این جوان را نمییابی زیرا که او را جای ندادهام مگر در عرش خودم .
حضرت پیامبراکرم فرمودند خداوند عاشق دیدار کسانی است که لقاء او را میخواهند.
امام على میفرماید: با ارزشترین چیزى که متوسلان به پروردگار سبحان، به آن توسل مىجویند، ایمان به او و فرستاده او، و جهاد در راه او است . و باز هم از امیر المؤمنین نقل است که میفرماید : .بدرستی که جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آنرا برای اولیاء خاصهاش باز میکند .
از این گونه روایات معلوم میشود که محبت بنده و مولی ، دو طرفه است ، مسلما مولی عاشق بندهای است که تماماً خود را وقف او میکند و ذرهای از او غافل نیست و بلکه با تمام هستی خود برای مولی قدم بر میدارد در نتیجه مولی نیز بزرگترین پاداش خود را به او میدهد .
رفاقت همیشگی
فرزندعلی دوستی داشت که همنام خودش بود یعنی اسم او هم فرزندعلی بود آنها ، همسن و از بچگی تا جوانی با هم بزرگ شده بودند به طوری که تحصیلات را با هم گذرانده و با هم به جبهه رفتند و در رَسته مخابرات فعالیت میکردند در عملیات کربلای5 نیز در کنار هم بودند فرزندعلی که آرزوی شهادت در دل داشت و در این عملیات شوق پرواز ، در او به اوج رسیده بود ، لبیک گویان به مولای خود و با تأسی به مادرش حضرت زهراB که سینه و پهلوی مبارکش با مسمارِ در ، جراحت برداشت از قسمت سینه و پهلو مورد اصابت مستقیم گلوله قرار میگیرد و به فیض عظیم شهادت نائل میگردد فرزندعلی خاکی وقتی که میبیند دوستش بر زمین اُفتاد و شهید شد بغض گلویش را میفشرد و رو به آسمان کرده و میگوید خدایا تاب ماندن و رساندن خبر شهادت دوستم را ندارم که او هم بعد از لحظاتی مورد اصابت مستقیم گلوله قرار گرفته و در کنار دوست بچگیاش به ملکوت اعلی پر میکشد .
نگــارنده :
از برکات دوست مطلوب همین بس که موجبات رشد معنوى و اخلاقى، علمى، انسان فراهم میکند.
در نگاه امام على دوستان خوب ، همچون اعضاى مهم بدن آدمیاند. پیامبر اکرم میفرماید: بهترین دوستان کسانى هستند که تو را بر بندگى خدا یارى کنند، از گناه و معصیت دورت دارند و تو را به گام برداشتن در مسیر رضاى حق توصیه نمایند
صحبت نیکان بُوَد مانند مُشک کز نسیمش مغز جان یابد اَثر
تا توانی میگریز از یار بَد یار بد ، بدتر بُــــوَد از مـار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند یار بد هم بر تن و هم جان زند
فرازهاییازوصیتنامه شهــید
6 آن قدر به جبهه میروم و میجنگم تا شهید بشوم .
6 من با امام خمینی میثاق بستهام و به او وفادارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است واگر چندین بار مرا بکشند و زندهام کنند دست از او بر نخواهم کشید زیرا که امام فرمود شکی نیست که همه باید این راه را برویم و به سوی حق و سرنوشت خویش بشتابیم پس چه بهتر که در این راه شهید بشویم .
6 ای عزیزان مرگ بر آمریکا از یادتان نرود زیرا که سید علی خامنهای فرمود مرگ بر دشمنـــان خـــــدا و رسول او (و در حال حاضر)رأس همه آنها آمریکاست پس مرگ بر آمریکا .
6 ای مادران از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب حضرت زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد آنها را نیز تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود : سری را که در راه خدا دادهام پس نمیگیرم .
6 باری ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین و با هدف شهید شد .
6 ای برادران هیچ وقت دعا از یادتان نرود زیرا که علی در نهج البلاغه میفرماید : بهترین شفا برای دردها دعا و قرآن است و همیشه بیاد خدا باشید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازد .
6 ای خواهرانم شماها با حجاب خود مشت محکمی بر دهان شرق و غرب بزنید و از شهادتم به آسانی استقبال کنید و همچون زینب صبوری کنید .
نگارنده:
چیزی که در وصایا شهید به چشم میخورد چکیده اعتقادات و آرمانهایی است که در دانشگاه انقلاب فرا گرفته و در سطور کاغذ بروز و ظهور کرده است وصایایی که چراغ رسیدن به ملکوت اعلی است و این درسها : ولایت پذیری ، هوشیاری و بصیرت ، اخلاص در عمل ، بیداری در تمام جنگها خصوصا در جنگ نرم و جبهه فرهنگی ، قرین شدن با دعا و عبادت ، غافل نشدن از دشمن خارجی است .
مناجاتهای شهید در وصیتنامه
6 خدایا ، پروردگارا من ضعیف و ناتوان ، تحمل از دست دادن پاهایم را ندارم چگونه عذاب تو را میتوانم بکشم .
6 خدایا مرا ببخش و و از گناهان من در گذر تو کریم و رحیم هستی .
6 خدایا ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و بر پیمان خویش همچنان استوار ماندیم .
6 خدایا به محمد بگــــو که پیروانش حماسه آفریدند و به علی R بگو که شیعیانش قیامت به پا کردند و به حسین بگو که خونش همچنان میجوشد، بگو که از آن خونها سروها رویید و ظالمان آن سروها را بریدند اما باز سروها دوباره روییدند .
نگارنده :
شهید محراب آیت الله دستغیب در سخنان خود میفرمودند : خدایا این رزمندگان چه کار میکنند که به اعلیترین درجه سعادت نائل میگردند من طلبه عمری باید در حُجرهها ، تزکیه و مراقبه بکنم و در آخر عمر شاید به جایی برسم یا نرسم و حضرت امام خمینی فرمودند : جبهه محل عرفان عملی است .
مناجاتها وعبادتها و زمزمه های زیارت عاشورا و کمیل و نماز شب رزمندگان و خلوص در کار و ایثار از جانشان ، آنها را معراجی و ملکوتی نمود . خدایا چنان کن سر انجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار .
خوشا آنانکه الله یارشان بی که حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند بهشت جــــاودان مأوایشان بی