عدالت اجتماعی از دیدگاه امیر المومنین علی (ع)
عدالت، محوریترین، استوارترین، بنیادیترین و شاملترین مسأله سیاست و حکومت علوی است. نام مقدس امام علیعلیهالسلام، آن چنان با عدالت در آمیخته است که نام علیعلیهالسلام عدالت را تداعی میکند. عدالت، همواره سرمشقی مهم در زندگی امیرمؤمنانعلیهالسلام بود و او در راه اجرای عدالت و گسترش قسط، شهد شهادت نوشید.
تأمل در کلام حضرت علی (علیه السلام) جایگاه عدالت را بیش از پیش در اذهان روشن خواهد کرد. فردی از آن جناب پرسید: «أَیهُمَا أَفْضَلُ؟ اَلْعَدْلُ اَوْ الجُودُ؟؛ آیا عدالت، [شریفتر و] بالاتر است یا بخشندگی؟» در واقع، پرسشگر از دو صفت والای انسانی پرسیده است که تنها در انسانهای متعالی وجود دارد. بشر، همواره از ستم، گریزان بوده و احسان به دیگران را در حق خویش، تحسین کرده و ستوده است. پاسخ پرسش بالا شاید در وهله اول، خیلی آسان به نظر برسد. جود و بخشندگی از عدالت بالاتر است؛ زیرا عدالت، رعایت حقوق دیگران و تجاوز نکردن به حدود و حقوق آنهاست؛ اما جود، این است که آدمی با دست خود، حقوق مسلم خود را نثار غیر میکند. فردی که با عدالت رفتار میکند به حقوق دیگران تجاوز نمیکند و یا حافظ حقوق دیگران است؛ اما آنکه جود میکند فداکاری میکند، وحق مسلم خود را به دیگری واگذار میکند. پس جود بالاتر است؛ ولی حضرت علیعلیهالسلام به دو دلیل میفرماید که عدل از جود بالاتر است؛ نخست اینکه: «الْعَدْلُ یضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ یخْرِجُهَا عَنْ جِهَتِهَا؛ عدل، امور [و جریانها] را در مسیر [و مجرای طبیعی] خود قرار میدهد؛ اما جود، آنها را از مجرای [طبیعی] خود خارج میسازد.»
عدالت یکی از مفاهیم مبهم در عرصه مطالعات علوم اجتماعی و انسانی است؛ زیرا هم میتوان حوزه اجتماع را در عرض حوزههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ قرار داد و هم میتوان آن را ـ با توجه به پیچیدگی امور جامعه ـ مجموعهای گستردهتر از موارد مذکور و شامل عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قلمداد کرد. امروزه غالباً وقتی سخن از عدالت به میان میآید، بعد اجتماعی آن مدّ نظر است؛ زیرا عدالت در هیچیک از مفاهیم و عناوین خود به گستردگی و اهمیت عدالت اجتماعی به معنای دوم که شامل عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میشود، نخواهد بود.
امیرمؤمنان علی علیه السلام حکومت را برای تحقق عدالت پذیرفت و آن را جز در این مسیر نمیخواست.
امام علیه السلام فرمود: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ، وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا یقِرُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ، لَأَلْقَیتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا، وَ لَسَقَیتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا؛ اگر حضور [فراوان] بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمیکردند و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته [رهایش میکردم] و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب میساختم.»
آن حضرت نقش عدالت را چنین بیان کرده است: «جَعَلَ اللهُ سُبْحَانَهُ اَلْعَدْلَ قِوَاماً لِلْأَنَامِ وَ تَنْزِیهاً مِنَ الْمَظَالِم وَ الْآثَامِ وَ تَسْنِیةً لِلْإِسْلاَمِ؛ خدای سبحان عدالت را مایه برپایی انسانها [و ستون زندگانی آنها] و سبب پاکی از ستمکاریها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داده است.» و نیز فرموده است: «بِالْعَدْلِ تَصْلَحُ الرَّعِیۀُ؛ با عدالت رعیت اصلاح میشوند.»
در واقع، جامعهای که عدالت در آن برپا نیست، فاقد حیات انسانی و زندگانی معنوی است و دیانتی که در آن اهتمام به برقراری عدالت نیست، مایه گمراهی است و حکومتی که عدالت، هدف آن نیست و در راه برقراری عدالتی همه جانبه و فراگیر گام نمیزند، در مسیر هلاکت است؛ زیرا اصلاح دین و دنیای مردمان به وسیله عدالت، ممکن است.
در سخنان علیعلیهالسلام چنین وارد شده است:
«اَلْعَدْلُ حَیاۀٌ؛ عدالت زندگی است.»
«اَلْعَدْلُ حَیاۀُ الْاَحْکَامِ؛ عدالت حیات احکام [دین] است.»
«عَدْلُ السُّلْطَانِ حَیاةُ الرَّعِیةِ وَ صَلاَحُ الْبَرِیةِ؛ عدالت زمامدار، حیات مردمان و مایه صلاح [احوال] خلق است.»
امیرمؤمنانعلیهالسلام در راه تحقق این هدف والا، همه سختیها و مخالفتها را به جان خرید و در همین راه به شهادت رسید که دربارهاش گفتهاند: «قُتِلَ فِی مِحْرَابِهِ لِشِدَّۀِ عَدْلِهِ؛ (10) او در محراب عبادت خویش به سبب شدت عدالتش کشته شد.»